خلاصه داستان: دانشجویی به نام سعید مسرور که مشغول به تحصیل در رشته پزشکی بوده برای پرداخت بدهی خود به سام ناچارا با دختری به نام روشنک ازدواج میکند تا بتواند با وام ازدواج بدهیاش را بدهد و ..
خلاصه داستان: هیوا پس از گذشتن ۱۵ سال از مفقود شدن همسرش در دوران جنگ تصمیم گرفته تا از آن خانهایی که با همسرش زندگی کرده و همچنین مناطق جنگی دیدن کند و ..
خلاصه داستان: افسر وظیفه شناسی به نام سروان قربانی باید کلانتری محل خدمتش را به مالک اصلی تحویل بدهد اما برای اجاره مجدد کلانتری دچار مشکل شده چون کسی حاضر نبوده ملک خود را به کلانتری اجاره بدهد ، در این اثنا سروان قربانی درگیر پرونده دزدیدن مومیایی شده که ..
خلاصه داستان: مهندس خاکپور که به زودی قرار است معاون وزیر بشود طی تصادفی به بیمارستان میرود ، محمود بصیرت دوست مهندس خاکپور از زنجان برای ملاقات او میآید که ..
خلاصه داستان: مرتضی طی جنگ ایران و عراق اسیر می شود ، فرماندهی نیروهای عراقی که سامی جابر نام دارد دستور می دهد او را به اردوگاهی متروک و به دور از چشم صلیب سرخ منتقل کنند ، اردوگاه شرایط خوبی نداشته که ..