خلاصه داستان: دکتر مهرپرور و همسرش که راهی شمال هستند در یک تصادف رانندگی جان خود را از دست میدهند اما فرزندانشان به این مرگ مشکوک هستند و برای پیدا کردن حقیقت راهی شمال میشوند ، هرچه از اقامتشان در شمال بیشتر می گذرد ، رازهای بیشتری را به متوجه میشوند و ....
خلاصه داستان: دختری کوچک به نام زهرا جوجه ایی میخرد و با آن جوجه شب و روزش را میگذراند و جوجه هم به زهرا عادت کرده و همیشه به دنبال اوست که روزی ناخواسته پای جوجه را میشکند و در پی مداوای پای جوجه است ولی والدینش مخالفت میکنند و این باعث ناراحتی و افسردگی زهرا میشود که..
خلاصه داستان: روستایی به نام شوک در ارتفاعات اشکوراد است که بچههای آن روستا برای درس خواندن مجبورند به روستای بالایی بروند ، روستایی که اهالی اش با اهالی روستای شوک بر سر تقسیم آب و .....دعوا و اختلاف دارند و ..