خلاصه داستان: محمد راهی خانهایی در شمال شهر شده که ماهواره نصب کند تا بتواند پول مورد نیاز دختر مورد علاقهاش شیرین را جور کند ، در ساختمان و رویارویی با ساکنان آن اتفاقاتی رقم میخورد که ....
خلاصه داستان: طاهره زنی بوده که دو فرزند داشته و همسرش مهندس ساختمان بوده که بخاطر مشغلههای کاری اش فرصت زیادی برای رسیدگی به طاهره و فرزندانش را نداشته ، از همین رو طاهره خیلی احساس تنهایی کرده و قصد می کند برای مدتی به خانه پدری خود برود و ..
خلاصه داستان: نامزد رضا که رویا نام دارد پس از دو سال نامزدی اش را با رضا به هم زده و با خواستگار پولدارش که مسعود نام دارد نامزد می کند و قصد دارد با او به شمال برود که ..