خلاصه داستان: آیدین و تداعی دوستانی هستند که در پارک باهم آشنا شدهاند و در حین گردش در پارک توسط نیروی انتظامی به کلانتری برده شده و با تشکیل پرونده تداعی را برای معاینه و تحقیقات به پزشکی قانونی میبرند و .....
خلاصه داستان: هستی زنی بوده که همسر سابقش فوت شده و یک دختر از ازدواج اولش دارد ، هستی با فردی پولدار به نام ناصر ازدواج کرده اما ناصر فردی شکاک و بدبین بوده و مدام هستی را کتک میزند و ..
خلاصه داستان: فرهاد بینایی خود را به دلیل جراحت در جنگ از دست داده است. به عنوان بخشی از بهبودی، او به بیمارستان موقت منتقل می شود و در آنجا با پرستار جوان شیدا روبرو می شود. شیدا از تحمل او در برابر دردهای خود متعجب است...
خلاصه داستان: دو برادر به همراه خواهرشان برای کار به تهران آمده اند ، برادر بزرگتر از دیگران شنیده که پسرها در کودکی ختنه میشوند و او برای ختنه برادرش را به بیمارستان میبرد اما بیمارستان به آنها میگویند بروید و با بزرگترتان برگردید ، و آنها به دنبال بزرگتری میگردند و ..
خلاصه داستان: نویسنده ایی اهل کرمان به نام سهراب برای دریافت مجوز چاپ کتابش راهی تهران شده اما در کویر گم می شود .سهراب با شخصیت های مختلفی آشنا شده که ....