خلاصه داستان: جمعه پسری است که با مادر خود در یکی از روستاهای کویری زندگی میکند ، دایی جمعه در شهر کار میکند ، یک روز دایی به روستا رفته و برای جمعه صدفی را میبرد که میتوان با آن صدای دریا را شنید و ...
خلاصه داستان: کل زال تصمیم می گیرد که در غاری منتظر بازگشت کوچ ایل بختیاری ها بماند ، پیرزنی به نام دالو سنگین ماه می خواهد خودکشی کند اما کل زال برای او از خاطرات دلاوریهای دوران جوانیاش نقل میکند که دالو سنگین ماه متوجه میشود کل زال همان جوان رشیدی است که در دوران جوانی دلباخته او بوده است و ......
خلاصه داستان: مطابق سنت های خانوادگی محترم و اسماعیل برای ازدواج باهم نشان می شوند ، خانواده محترم موقع به دنیا آمدن محترم و خاک کردن جفت او شبحی را میبینند که این موضوع آنها را نگران می کند و ..